کد مطلب:33825 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:97

نقد رای علمای اخلاق در خصوص تقسیم بندی اسباب و عوامل طبیعی











علمای اخلاق با تقسیم كردن اسباب و عوامل طبیعی به سه دسته ی مذكور، می كوشیدند تاثیر توكل را در عمل شخص متوكل نیز نشان بدهند. اما در این كار توفیق چندانی نیافته اند، زیرا اولا غیر متوكلین نیز فقط به اسبابی توسل می جویند كه نتیجه بخشی آنها قطعی یا ظنی است و از توسل به اسباب موهوم النفع پرهیز می كنند. ثانیا آنچه این بزرگان، اسباب موهوم النفع خوانده اند در واقع اسباب و اموری هستند كه آثار و نتایجشان بر علم زمانه معلوم نبوده است. در ادوار مختلف، مصادیق این اسباب و امور تغییر می كنند و چه بسا اموری كه نتیجه بخشی شان امروزه موهوم جلوه می كند، در آینده چنین نباشند. نباید

[صفحه 381]

اسباب موهوم النفع زمانه ی خود را، موهوم النفع مطلق تصور كرد.

نتیجه گیری می كنیم: توكل البته یك معنای اعتقادی دارد كه منبعث از توحید است: دانستن این حقیقت كه جهان خدایی دارد و این خدا همه كاره است، اگر خداوند تحقق امری را تصویب نكند، اسباب و مسببات هیچكاره اند. اكنون نیز كه خداوند این نظام علت و معلول را در جهان نهاده، دست خود را نبسته است و هر گاه بخواهد آتش را بر ابراهیم گلستان می نماید. نسبت خداوند با این عالم، نسبت دو موجود مستقل نیست كه با یكدیگر همكاری می كنند بلكه نسبت یك موجود همه كاره با یك موجود هیچ كاره است. این حقیقت را خود قرآن به ما آموخته است:

قاتلوهم یعذبهم الله بایدیكم (توبه، 14)

با آنها بجنگید. خدا به دست شما عذابشان می كند

و:

فلم تقتلوهم و لكن الله قتلهم و ما رمیت اذ رمیت ولكن الله رمی

(انفال، 17)

شما آنان را نمی كشتید، خدا بود كه آنها را می كشت. و آنگاه كه تو تیر می افكندی، تو تیر نمی افكندی، خدا بود كه تیر می افكند.

اما توكل به این حوزه ی اعتقادی محدود نمی شود. در این عالم، مدیریت و تدبیر دسته ای از امور بر عهده ی آدمیان نهاده شده است و آدمیان در دایره ی اختیار و قدرت محدود خود برنامه ریزی هایی می كنند، به اسبابی توسل می جویند و نتایج محدودی هم بدست می آورند. در این امور، توسل جستن به اسباب قطعا جایز است و هیچ منافاتی با توكل ندارد. توسل جستن به اسباب در جایی رواست كه كار را بعهده ی آدمیانی نهاده باشند. درین موارد، توسل به اسباب موهوم النفع خلاف عقل است نه خلاف توكل. اما اموری نیز هست كه مدیریت و تدبیرش اصلا با ما نیست بلكه با خداوند است: اوست كه نظام عالم را تدبیر می كند و برای تاریخ برنامه می ریزد. در این امور باید توكل كرد. پیامبران می گفتند:

[صفحه 382]

و ما لنا الا نتوكل علی الله و قد هدینا سبلنا و لنصبرن علی ما اذیتمونا و علی الله فلیتوكل المتوكلون (ابراهیم، 12)

چرا بر خدا توكل نكنیم و حال آنكه او راه ما را به ما بنمود؟ و ما بر آزاری كه به ما می رسانید صبر خواهیم كرد و توكل كنندگان بر خدا توكل كنند.

معنای توكل پیامبران بر خداوند این است كه ایشان یقین داشتند كه اگر آزار ببینند، اگر از نشر دعوتشان جلوگیری شود و حتی اگر كشته شوند، خداوند به اهداف خود خواهد رسید و دعوت پیامبران را زنده نگاه خواهد داشت. پیامبران سلاح و نیرو فراهم می كردند، نقشه های دشمنان را خنثی می نمودند، می جنگیدند اما توكل نیز می ورزیدند، بدین معنی كه می دانستند صدایشان در طول تاریخ محو نخواهد شد.


صفحه 381، 382.